به گزارش راهبرد معاصر؛ در شرایطی که منطقه خاورمیانه بار دیگر شاهد اوجگیری تنشهای نظامی و امنیتی است و نبرد نابرابر غزه، عمق جنایتهای رژیم صهیونیستی را به جهان یادآوری کرده، بیانیهای از سوی گروهک تروریستی جیشالظلم منتشر میشود که نهتنها همراستا با منافع دشمنان ملت ایران است، بلکه به شکلی آشکار همافق با اهداف تلآویو در جنگ ترکیبی علیه ایران عمل میکند. این همزمانی، تصادفی نیست؛ بلکه بخشی از پروژهای برای ایجاد ناآرامی داخلی و ضربه زدن به انسجام ملی در لحظات حساس است.
گروهک جیشالظلم در عمل بارها اثبات کرده است که نقشی جز ابزار اجرایی اهداف قدرتهای فرامنطقهای ندارد. بررسی محتوای بیانیه اخیر این گروهک، سرشار از واژگان، کلیدواژهها و مضامینی است که سالهاست در محافل رسانهای و سیاسی رژیم صهیونیستی و همپیمانانش علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده میشود؛ از «نقض حقوق بشر» تا «سوءاستفاده از دین» و «افکار آخرالزمانی». این ادبیات نه از دل مطالبات مردمی، بلکه از اتاقهای فکر ضدایرانی در لندن و تلآویو نشأت میگیرد.
نکته قابل تأمل آن است که بیانیه دقیقاً در زمانی منتشر شده که ایران با یک جنگ پیچیده مواجه است و رژیم صهیونیستی تلاش میکند با ایجاد گسلهای قومی، مذهبی و اجتماعی، همزمان چند جبهه ناامنی را در کشور فعال کند. جیشالظلم در این میان مأموریت دارد جبهه شرقی کشور را ناامن جلوه دهد و با تکیه بر ادعاهای فرقهگرایانه و قومگرایانه، بذر اختلاف را در منطقهای بپاشد که طی دهههای اخیر باوجود محرومیتهای تاریخی، مسیر توسعه، امنیت و همزیستی مسالمتآمیز را تجربه کرده است.
در تحلیل ساختاری این گروهک، شواهد مستندی وجود دارد که همکاری اطلاعاتی و لجستیکی آن با سرویسهای بیگانه، ازجمله موساد، را تأیید میکند. نوع عملیاتها، مکانمحور بودن آنها در مرزهای شرقی، تکنیکهای رسانهای مورد استفاده این گروهک و پشتیبانی فنی قابلتوجه از صفحات شبکههای اجتماعیشان، همگی گواه بر آن است که جیشالظلم نه یک جنبش مردمی، بلکه یک پروژه سازمانیافته امنیتی برای اخلال در ثبات ایران است.
همچنین، نگاهی به کمپین رسانهای همزمان با انتشار بیانیه، بهخوبی نشان میدهد که رسانههای همسو با جریانهای صهیونیستی، بلافاصله اقدام به برجستهسازی محتوای آن کردهاند. این پوشش سازمانیافته رسانهای، دقیقاً مشابه الگویی است که سالها در مورد گروهکهایی چون منافقین نیز دنبال شده است؛ گروههایی که با پشتوانه غربی و اسرائیلی، در بزنگاههای حساس امنیتی، مأموریت تهییج و ایجاد شکاف داخلی را بر عهده دارند.
از منظر امنیت ملی، تلاقی حملات نظامی رژیم صهیونیستی با صدور بیانیه تحریکآمیز این گروهک و تحرکات مشکوک شبانه در برخی مناطق استان سیستان و بلوچستان، نشانهای روشن از پیادهسازی یک مدل کلاسیک جنگ ترکیبی است: ترکیب عملیات نظامی خارجی با ناآرامی داخلی و عملیات روانی. آنچه این مدل را خطرناکتر میکند، تلاش برای استفاده ابزاری از گلایههای تاریخی مردم یک منطقه بهعنوان پوشش و توجیه برای اقداماتی است که نهتنها به نفع مردم نیست، بلکه دقیقاً برخلاف امنیت، توسعه و آرامش آنهاست.
مردم سیستان و بلوچستان، برخلاف آنچه جیشالظلم وانمود میکند، سالهاست با آگاهی و نجابت، مسیر آرامش، اصلاح و توسعه را برگزیدهاند. همراهی آنان با جریان ملی کشور در انتخابات، دفاع از تمامیت ارضی، و ایستادگی در برابر تروریسم، بزرگترین گواه بر دروغ بودن ادعای نمایندگی این گروهک از سوی مردم بلوچ است. این مردم بهخوبی میدانند که امنیت، شرط نخست پیشرفت است و هرگونه بازی در زمین دشمنان، تنها آنان را بیشتر از توسعه بازمیدارد.
در نهایت، باید گفت جیشالظلم در این برهه حساس نهتنها موضع مردمی ندارد، بلکه تبدیل به بازوی میدانی رژیمی شده است که کودکان را در غزه میکشد و با ابزار «اختلاف داخلی» به جنگ علیه ایران آمده است. افشاگری در مورد این پیوندهای پنهان، هوشیاری در برابر فریبکاریهای رسانهای و تقویت سرمایه اجتماعی در مناطق مرزی، راه مقابلهای هوشمندانه با پروژهای است که هدفش نه آزادی مردم بلوچ، بلکه نابودی امنیت، وحدت و آینده همه ایرانیان است.
در حالیکه شب گذشته بار دیگر شاهد تبادل حملات نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی بودیم، نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، در اقدامی متناقض و هدفمند، در یک سخنرانی ویدیویی خطاب به مردم ایران سخن گفت؛ سخنانی که بیش از آنکه پیام صلح باشد، تلاشی برای انحراف افکار عمومی و پنهانسازی شکستها و بحران داخلی اسرائیل تلقی میشود.
نتانیاهو در پیامی عجیب، مردم ایران را به همکاری دعوت کرد و مدعی شد اقدامات اسرائیل علیه متحدان منطقهای ایران، از جمله حزبالله، موجب فروپاشی دولت اسد در سوریه و تغییر حکومت در لبنان شده است. او با ادعای اینکه «من معتقدم روز آزادی شما نزدیک است»، سعی کرد با طرح شعارهایی پوچ، وحدت ملت ایران را هدف قرار دهد./تسنیم